تمرین ۹: با توجه به متن زیر جملههای درست و نادرست را معلوم کنید.
حَامِدٌ وَلَدٌ ذَكِيٌّ وَ هُوَ فِي الْخَامِسَةَ عَشْرَةَ مِنَ الْعُمْرِ. هُوَ يَكْتُبُ وَاجِبَاتِهِ الْمَدْرَسِيَّةَ مَسَاءً. يَنْهَضُ صَبَاحاً فِي السَّاعَةِ السَّادِسَةِ إِلَّا رُبْعاً، وَ بَعْدَ الصَّلَاةِ يَتَنَاوَلُ فَطُورَهُ فِي السَّاعَةِ السَّادِسَةِ وَ النِّصْفِ. فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّامِ، اِشْتَرَى وَالِدُهُ حَاسُوباً لَهُ وَ سَمَحَ لَهُ بِالدُّخُولِ فِي الْإِنْتِرْنِتِ فِي أَوْقَاتِ الْفَرَاغِ. فَرِحَ حَامِدٌ بِهَذِهِ الْهَدِيَّةِ. بَعْدَ مُدَّةٍ سَافَرَ وَالِدُهُ وَ وَالِدَتُهُ لِمُهِمَّةٍ إِدَارِيَّةٍ لِمُدَّةِ يَوْمَيْنِ. قَالَ حَامِدٌ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ: «سَأَبْحَثُ بَحْثاً عِلْمِيّاً فِي الْإِنْتِرْنِتِ.» جَلَسَ حَامِدٌ خَلْفَ الْحَاسُوبِ وَ لَعِبَ سَاعَاتٍ كَثِيرَةً. وَ فِي الْيَوْمِ التَّالِي نَهَضَ فِي السَّاعَةِ السَّابِعَةِ إِلَّا رُبْعاً. مَا أَكَلَ الْفُطُورَ وَ مَا غَسَلَ وَجْهَهُ وَ خَرَجَ مِنَ الْبَيْتِ وَ رَكِبَ حَافِلَةَ الْمَدْرَسَةِ. كَانَ حَامِدٌ يَشْعُرُ بِالنَّوْمِ فِي الصَّفِّ. فَجْأَةً سَمِعَ صَوْتَ الْمُعَلِّمِ: «أُرِيدُ مُشَاهَدَةَ وَاجِبَاتِكُم.» فَـفَتَحَ حَامِدٌ حَقِيبَتَهُ وَ فَهِمَ بِأَنَّ الدَّفْتَرَ لَيْسَ لَهُ بَلْ لِأُخْتِهِ. نَدِمَ حَامِدٌ وَ قَالَ فِي نَفْسِهِ: «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مُنَظَّماً!»
پاسخ و معنی تمرین ۹ درس دهم عربی نهم
این تمرین شامل یک **داستان کوتاه** درباره حامد و رایانه جدیدش است و به مرور **واژگان زمان و نظم** میپردازد.
**ترجمه و مفهوم داستان:**
**حامد** پسری **باهوش** و **پانزده ساله** است که تکالیفش را **شبها مینویسد**. صبحها **یک ربع به شش** از خواب **برمیخیزد** و بعد از نماز، **ساعت شش و نیم صبحانهاش** را میخورد. پدرش برای او **رایانهای** خرید و اجازه داد در اوقات فراغت از **اینترنت** استفاده کند.
**حادثه:** پدر و مادرش برای **مأموریتی اداری به مدت دو روز** سفر کردند. حامد به جای تحقیق علمی، **ساعتهای زیادی بازی کرد** و روز بعد، **یک ربع به هفت** از خواب برخاست (دیر از خواب بیدار شد)، صبحانه نخورد و صورتش را نشست و سوار اتوبوس مدرسه شد. او در کلاس **احساس خواب** میکرد. ناگهان معلم تکالیف را خواست. حامد کیفش را باز کرد و فهمید دفتر، **دفتر خواهرش** است! حامد **پشیمان شد** و با خودش گفت: **«ای کاش من منظم بودم!»**
**درستی یا نادرستی جملات:**
1. **اِشْتَرَى وَالِدُ حَامِدٍ حَاسُوباً لَهُ. (پدر حامد برای او رایانه خرید.)**
* پاسخ: **درست ($heckmark$)**
2. **حَامِدٌ فِي الثَّانِيَةَ عَشْرَةَ مِنَ الْعُمْرِ. (حامد دوازده ساله است.)**
* متن میگوید: **فِي الْخَامِسَةَ عَشْرَةَ** (پانزده ساله).
* پاسخ: **نادرست (X)**
3. **هُوَ يَكْتُبُ وَاجِبَاتِهِ الْمَدْرَسِيَّةَ ظُهْراً. (او تکالیف مدرسهاش را ظهر مینویسد.)**
* متن میگوید: **مَسَاءً** (شبها).
* پاسخ: **نادرست (X)**
4. **بَحَثَ حَامِدٌ عَنْ مَوْضُوعٍ رِيَاضِيٍّ فِي الْإِنْتِرْنِتِ. (حامد درباره موضوع ورزشی در اینترنت جستجو کرد.)**
* او قول داد **بَحْثاً عِلْمِيّاً** (تحقیق علمی) انجام دهد، اما **بازی کرد**.
* پاسخ: **نادرست (X)**
5. **سَافَرَ وَالِدُهُ وَ وَالِدَتُهُ لِمُهِمَّةٍ إِدَارِيَّةٍ لِمُدَّةِ شَهْرَيْنِ. (پدر و مادرش برای مأموریت اداری به مدت دو ماه سفر کردند.)**
* آنها برای **يَوْمَيْنِ** (دو روز) سفر کردند.
* پاسخ: **نادرست (X)** 💡